مرشایمر: ایرانی‌ها اسرائیل را ترکاندند

ایران و جنگ ۱۲ روزه؛

مرشایمر: ایرانی‌ها اسرائیل را ترکاندند

جنگ ۱۲ روزه نشان داد ایران نه‌تنها بازدارنده، بلکه بازیگر تعیین‌کننده جدید منطقه است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ وقتی جان مرشایمر، استاد برجسته روابط بین‌الملل دانشگاه شیکاگو و نظریه‌پرداز مشهور رئالیسم تهاجمی، در اظهارات اخیر خود گفت: «ایرانی‌ها اسرائیل را ترکاندند!» بسیاری از ناظران بین‌المللی با دقت بیشتری به آنچه در ۱۲ روز جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل رخ داد، نگاه کردند. این جمله در واقع خلاصه‌ای صریح و بی‌پرده از واقعیتی است که دیگر نمی‌توان آن را انکار کرد: ایران در این تقابل نه‌تنها خود را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای تثبیت کرد، بلکه نشان داد که توان بازدارندگی آن از مرحله دفاع گذشته و به سطح حمله و تحمیل هزینه‌های سنگین بر دشمن رسیده است.

در ۱۲ روزی که درگیری‌ها شدت گرفت، معادلاتی که سال‌ها در ذهن سیاستمداران اسرائیلی و متحدان غربی آنان جا افتاده بود، به‌طور کامل زیر سؤال رفت. اسرائیل که همواره خود را در جایگاه "قدرت مطلق نظامی منطقه" معرفی می‌کرد، ناگهان در برابر سیلی از حملات موشکی و پهپادی ایران و نیرو‌های مقاومت قرار گرفت. همین تغییر بود که مرشایمر را واداشت بگوید اسرائیلی‌ها ممکن است دیگر توان یا حتی جرئت حمله به ایران را نداشته باشند، زیرا تجربه نشان داده است که پاسخ ایران بسیار سنگین‌تر از آن چیزی است که تل‌آویو انتظار دارد.

قدرت ایران در این جنگ تنها در شمار موشک‌ها یا پهپاد‌ها خلاصه نمی‌شود. مسئله اصلی، استراتژی هوشمندانه‌ای است که تهران در سال‌های اخیر دنبال کرده است. ایران با ایجاد شبکه‌ای از نیرو‌های مقاومت در منطقه ـ از لبنان تا سوریه، از عراق تا یمن ـ توانسته یک "دیوار بازدارندگی چندلایه" بسازد. این دیوار در جنگ اخیر به‌خوبی کار کرد و اسرائیل دریافت که هر اقدام تهاجمی علیه ایران نه‌تنها با پاسخ مستقیم تهران، بلکه با آتشبار متحدان منطقه‌ای آن مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که مرشایمر تأکید می‌کند این‌بار اگر جنگی دربگیرد، شرایط برای اسرائیل به‌مراتب دشوارتر از قبل خواهد بود.

این جنگ ۱۲ روزه را باید نقطه عطفی در تاریخ منازعه ایران و اسرائیل دانست. زیرا برای نخستین‌بار در سطح جهانی، رسانه‌ها و تحلیلگران غربی پذیرفتند که "موازنه قوا" تغییر کرده است. دیگر این اسرائیل نیست که دست بالا را دارد؛ بلکه ایران است که با آرامش و اعتمادبه‌نفس می‌تواند تهدید کند و حتی ابتکار عمل را به دست بگیرد. این امر نه‌تنها اسرائیل را غافلگیر کرد، بلکه آمریکا را هم در موقعیت دشواری قرار داد. واشنگتن سال‌هاست با ادعای حمایت مطلق از امنیت اسرائیل، میلیارد‌ها دلار سلاح و کمک مالی به تل‌آویو ارسال کرده است. اما وقتی اسرائیل زیر بار حملات مقاومت خم شد، آمریکا تنها نظاره‌گر بود و نتوانست مانع از نمایش قدرت ایران شود.

در واقع، بخشی از قدرت ایران به همین «بازدارندگی روانی» بازمی‌گردد. اسرائیلی‌ها تا پیش از این می‌پنداشتند که می‌توانند ایران را با تهدید و عملیات محدود تحت فشار قرار دهند، اما تجربه ۱۲ روز جنگ اخیر ثابت کرد که این محاسبات دیگر کاربردی ندارد. ایران نشان داد که نه‌تنها قادر است پاسخ دهد، بلکه می‌تواند معادله جنگ را برگرداند و هزینه‌های بسیار بیشتری به دشمن تحمیل کند. این مسئله در سطح اجتماعی داخل اسرائیل نیز بحران ایجاد کرد: مردم اسرائیل که همیشه تصور می‌کردند ارتش آنها شکست‌ناپذیر است، حالا شاهد بودند که پناهگاه‌ها پر شده و زندگی روزمره‌شان به هم ریخته است.

از زاویه‌ای دیگر، قدرت ایران در این جنگ ادامه روندی است که از سال‌ها پیش آغاز شده بود. اگر به عقب نگاه کنیم، می‌بینیم که در جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶، حزب‌الله به‌عنوان متحد اصلی ایران توانست برای نخستین بار ارتش اسرائیل را متوقف کند. سپس در جنگ‌های غزه، چه در سال ۲۰۱۴ و چه در سال ۲۰۲۱، باز هم گروه‌های مقاومت که با حمایت مستقیم ایران توانمند شده بودند، معادلات را به هم زدند. حالا، اما شرایط متفاوت است: در جنگ اخیر، ایران خودش مستقیماً وارد عمل شد و نشان داد که نه‌تنها پشت صحنه نیست، بلکه به‌عنوان بازیگر اصلی می‌تواند صحنه را تغییر دهد. این تحول است که مرشایمر را وادار به اعتراف کرده است.

مسئله مهم دیگر، «پیام جهانی» این جنگ است. ایران به جهان نشان داد که برخلاف تبلیغات رسانه‌های غربی، کشوری منفعل یا محاصره‌شده نیست. بلکه کشوری است با توان نظامی بومی، با شبکه‌ای از متحدان وفادار، و با اراده‌ای سیاسی که می‌تواند حتی در برابر اسرائیل و آمریکا بایستد. همین پیام بود که بسیاری از ملت‌های منطقه را به هیجان آورد و حتی در غرب، افکار عمومی را نسبت به اسرائیل بدبین‌تر کرد.

قدرت ایران در جنگ اخیر را باید در سه بُعد بررسی کرد:

نخست بُعد نظامی، که در آن توان موشکی و پهپادی ایران نقش اصلی را ایفا کرد. این توانایی‌ها نه‌تنها اسرائیل، بلکه آمریکا را هم نگران کرده است. دوم بُعد سیاسی، زیرا ایران موفق شد ابتکار عمل را از اسرائیل بگیرد و خود را به‌عنوان طرف تعیین‌کننده معرفی کند. سوم بُعد اجتماعی و روانی، که شاید از همه مهم‌تر باشد: ایران توانست تصویر اسرائیل شکست‌ناپذیر را در ذهن‌ها در هم بشکند و نشان دهد که این رژیم نیز آسیب‌پذیر است.

در نهایت، باید گفت که جنگ ۱۲ روزه اخیر تنها یک درگیری نظامی نبود، بلکه نمادی از تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه بود. مرشایمر وقتی گفت «ایرانی‌ها اسرائیل را ترکاندند»، در واقع زبان به اعتراف گشود که دوران برتری یک‌جانبه اسرائیل به پایان رسیده است. حالا ایران است که با اعتمادبه‌نفس بیشتری در منطقه نقش ایفا می‌کند، و اسرائیل ناچار است پیش از هر اقدام نظامی، ده‌ها بار هزینه‌های آن را محاسبه کند. این همان چیزی است که بازدارندگی واقعی نام دارد.

جنگ اخیر ثابت کرد که ایران به نقطه‌ای رسیده است که دشمنانش حتی جرئت حمله دوباره به آن را ندارند. این دستاوردی است که نه با شعار، بلکه با واقعیت‌های میدانی به دست آمده است. واقعیتی که امروز حتی بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل در آمریکا هم آن را انکار نمی‌کنند.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان