فاجعه گوهرشاد؛ تقابل باوری عمیق و سیاستی خشن

کشتار مسجد گوهرشاد؛

فاجعه گوهرشاد؛ تقابل باوری عمیق و سیاستی خشن

کشتار مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴؛ این حادثه نه فقط یک برخورد خشونت‌بار امنیتی، بلکه تجلی تقابل عریان دو نگاه بود؛ یکی برآمده از سنت و باور دینی، و دیگری برخاسته از میل به مدرن‌سازی اجباری و الگوبرداری کورکورانه از غرب.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ کشتار مسجد گوهرشاد در ۲۱ تیر ۱۳۱۴ یکی از نقاط تاریک و فراموش‌نشدنی تاریخ معاصر ایران است؛ واقعه‌ای که در آن هزاران نفر از مردم مذهبی مشهد، تنها به جرم ایستادن در برابر سیاست‌های فرهنگی رضاخان، با گلوله پاسخ گرفتند. این حادثه نه فقط یک برخورد خشونت‌بار امنیتی، بلکه تجلی تقابل عریان دو نگاه بود؛ یکی برآمده از سنت و باور دینی، و دیگری برخاسته از میل به مدرن‌سازی اجباری و الگوبرداری کورکورانه از غرب.  

زمینه‌های تاریخی و فرهنگی

رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت در سال ۱۳۰۴، با جدیت پروژه‌ای را کلید زد که آن را «نوسازی ایران» می‌خواند. این نوسازی شامل ایجاد ارتش منظم، سیستم بوروکراتیک، راه‌آهن سراسری، و از همه مهم‌تر، تغییرات فرهنگی و اجتماعی گسترده بود. یکی از مهم‌ترین محورهای این پروژه، تلاش برای کاستن از نفوذ روحانیت و سنت مذهبی در جامعه بود. در این راستا، قوانینی مانند «منع پوشیدن لباس روحانیت برای غیرمجتهدین»، «اتحاد شکل لباس» و مهم‌تر از همه، «کشف حجاب اجباری» تصویب و اجرایی شد. کشف حجاب، به ویژه برای زنان مذهبی، به مثابه‌ی هتک حیثیت و تعرض به اعتقادات‌شان تلقی می‌شد. برای بسیاری از مردم، این سیاست‌ها نه نشانه‌ی پیشرفت، بلکه نوعی تحقیر و زورگویی به حساب می‌آمد.  

آغاز اعتراضات

در تیرماه ۱۳۱۴، هم‌زمان با افزایش فشارهای دولتی برای اجرای کشف حجاب، مردم مشهد که یکی از مراکز مذهبی اصلی کشور به‌شمار می‌رفت، به خشم آمدند. علمای بزرگ مشهد، از جمله آیت‌الله قمی و شیخ محمدتقی بهلول، مردم را به اعتراض دعوت کردند. مسجد گوهرشاد، در جوار حرم امام رضا (ع)، به محل اصلی تجمع، اعتراض و تحصن تبدیل شد. در روزهای منتهی به واقعه، هزاران نفر از مردم عادی، طلاب، بازاریان و حتی خانواده‌ها در مسجد گرد آمدند. سخنرانی‌هایی علیه سیاست‌های ضد دینی حکومت انجام شد و شعارهایی در اعتراض به کشف حجاب سر داده شد. تحصن، مسالمت‌آمیز بود، اما از نگاه حکومت تهدیدآمیز تلقی شد.  

یورش شبانه و کشتار

در شامگاه ۲۰ تیر، به دستور مستقیم رضاشاه و با هدایت ژنرال مرتضی‌خان یزدان‌پناه، فرمانده نظامی منطقه، مسجد گوهرشاد به محاصره کامل درآمد. در بامداد ۲۱ تیر، نیروهای نظامی به مسجد یورش بردند. آن‌طور که منابع تاریخی و شاهدان عینی گفته‌اند، حمله بدون هشدار قبلی انجام شد؛ بسیاری از افراد در حال استراحت یا خواب بودند. نظامیان با مسلسل و توپخانه به دل جمعیت آتش گشودند. تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست، چرا که حکومت تمام تلاش خود را کرد تا واقعیت ماجرا را پنهان کند. اما برخی برآوردها از کشته شدن بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر خبر می‌دهند. اجساد، شبانه با کامیون به گورهای دسته‌جمعی منتقل و دفن شدند. حکومت، هرگونه انتشار خبر در این‌باره را ممنوع کرد، بسیاری از علما دستگیر یا تبعید شدند و شهر مشهد در سکوت و وحشت فرو رفت.  

واکنش‌های بعدی

این حادثه، به‌رغم سانسور شدید، بازتاب زیادی در میان مردم و حتی خارج از ایران داشت. روحانیت، حکومت رضاخان را «ستمگر» و «دشمن دین» معرفی کرد. مشروعیت مذهبی حکومت به شدت زیر سوال رفت و حتی برخی از روشنفکران حامی مدرنیزاسیون نیز در برابر خشونت کور و ضد مردمی دولت موضع گرفتند. واقعه گوهرشاد نشان داد که مدرن‌سازی اجباری، اگر بدون در نظر گرفتن بافت فرهنگی و باورهای ریشه‌دار مردم باشد، نه تنها به اصلاح و توسعه نمی‌انجامد، بلکه می‌تواند به مقاومت، تنش و حتی فاجعه بینجامد. رضاخان خواست دین را از عرصه عمومی حذف کند، اما نتیجه‌اش افزایش نفوذ روحانیت در سال‌های بعد و تقویت گفتمان سنتی در برابر دولت شد.  

اهمیت تاریخی فاجعه گوهرشاد

واقعه مسجد گوهرشاد صرفاً یک سرکوب نظامی نبود؛ نماد یک گسست عمیق تاریخی بین دولت و ملت بود. این واقعه نشان داد که «پیشرفت»، اگر از مسیر سرنیزه عبور کند، نه تنها در دل مردم جایی پیدا نمی‌کند، بلکه به عاملی برای زخم و خشم تاریخی تبدیل می‌شود. گوهرشاد، امروز نه فقط نام یک مسجد، بلکه یادآور مقاومتی است که با جان خود در برابر تحقیر ایستاد. و همچنان این پرسش را زنده نگه می‌دارد که پیشرفت واقعی، بدون احترام به فرهنگ، دین و ریشه‌های مردم، آیا چیزی جز سرکوب و پس‌رفت خواهد بود؟ 

 

انتهای خبر/