
نسل بی پایان؛
شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ شهید رضا کارگربرزی در یکم مرداد سال ۱۳۵۸ شمسی مصادف با ۲۷ شعبان سال ۱۳۹۹ قمری در یک خانواده مذهبی و ولایتمدار در شهرستان نظرآباد دیده به جهان گشود. پدر شهید یک کارگر زحمت کشی است که مهمترین دغدغه زندگیاش روزی حلال میباشد.
شهید تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطهی خود را در مـحـل زادگـاهش به پـایان رسانـد.
شهید رضا کارگر برزی در دوران تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان همواره جزء دانشآموزان ممتاز بود. وی اولین اولویت زندگیاش حتی در ابتداییترین سالهای تحصیل، درس بود. ایشان دانشجوی ورودی سال ۷۶ در مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه آزاد واحد کرج میباشد. شهید رضادر سال ۸۰ فارغ التحصیل رشته مهندسی برق و الکترونیک در مقطع کارشناسی بود. به گونهای که شهید رضا علاوه بر تلاشهای علمی و فنی در سطح دانشگاه، بلکه به موازات ایام تحصیل دانشجویی انجام پروژههای علمی، تدریس در هنرستانها، آموزش خصوصی، ساخت و ابداع دستگاههای الکترونیکی را نیز در برنامههای خود داشت.
تا حدی که وی توانسته بود با استفاده از تجارب ایام تحصیل، پشتکار و ذهن خلاقش در سالهای پاسداریاش بعنوانیه نیرو نخبه، مخترع و پای کار ظاهر شود.
وقتی پای صحبت دوستان شهید در زمان نوجوانی و جوانی بنشینید بر این موضوع اذعان خواهند داشت که شهید رضا یک انسان مقید به دین و مذهب بود و پرتلاش در کسب علم و دانش. او هم در عرصههای علمی و فنی بسیجی بود و هم در عرصههای نظامی. شهید رضا ایام نوجوانی و جوانی بعنوان بسیجی فعال پایگاه مسجد غدیریه نظرآباد و نیز در ایام تحصیلات دانشگاهی بعنوان یک دانشجوی مقید و متعهد بسیجی در دانشگاه محل تحصیلش بود.
وقتی پای صحبت دوستان شهید در زمان نوجوانی و جوانی بنشینید بر این موضوع اذعان خواهند داشت که شهید رضا یک انسان مقید به دین و مذهب بود و پرتلاش در کسب علم و دانش. او هم در عرصههای علمی و فنی بسیجی بود و هم در عرصههای نظامی. شهید رضا ایام نوجوانی و جوانی بعنوان بسیجی فعال پایگاه مسجد غدیریه نظرآباد و نیز در ایام تحصیلات دانشگاهی بعنوان یک دانشجوی مقید و متعهد بسیجی در دانشگاه محل تحصیلش بود.
پشتکار، همت و تلاش شهید آنقدر منظم و مثال زدنی بود که در حین تحصیل به هنر نیز عشق میورزید و در عرصههای مختلف هنری منجمله در زمینه خوشنویسی و خطاطی توانایی بسیاری را داشت که زبان زد خاص و عام بود. ایشان بعنوان یک خطاط تراز اول در میان انجمن خوشنویسان شهرستان نظرآباد فعالیت مینمود. مسیر کسب علم، سطح افزایش علم و دانش و حضور در فضای علمی برای رضا تمام شدنی نبود. او منظم و در یک برنامه هدفمند به کسب علم و مدارج علمی مشغول بود. به گونهای که وی علاوه بر کارشناسی مهندسی برق و الکترونیک، دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات عرب، مدرک کارشناسی زبان انگلیسی، مدرک کارشناسی ارشد اطلاعات امنیت و فارغ التحصیل دانشگاه امام علی(ع) و نیز بعنوان استاد دانشگاه امام حسین (ع) حاکی از آن است که شهید رضا کارگربرزی در راه علم و دانش لحظهای را غفلت نکرده است.
شهید رضا بعنوان رتبه ممتاز ورودی دانشگاه امام حسین (ع) در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شده بود. معدل و نمرات تحصیلیایشان با توجه به شرایط سخت زمان و مکان حضور وی، دفاع از حرم حضرت زینب (س) و نیز ماموریتهای متعدد برون مرزی در حد یک دانشجوی ممتاز بود.
وی در مقطع کارشناسی ارشد با رتبه ممتاز در رشته اطلاعات امنیت فارغ التحصیل شد.
اگر از همکاران شهید درباره علم و فنایشان سؤال کنید، آنها از مخترع بودن رضا صحبت میکنن. از اینکه رضا بسیاری از تجهیزات نظامی فرسوده و از کار افتاده را دوباره احیا کرده و گاهی قابلیتهای جدیدی نیز به آنها اضافه کرده و اینکه شهید رضا در کمترین زمان توانایی مهندسی معکوس تجهیزات جنگی به غنیمت گرفته شده را داشته است. آنها از شهید رضا بعنوان یک نیروی مخلص و پرتوان یاد میکنند.
شهیدرضاکارگربرزی متخصص تخریب و جنگهای پاریزانی و چریکی بوده است، ایشان از سال ۸۹ بر روی سوریه متمرکز شده و آموزش افسران و فرماندهان سوری را از همان سال آغاز کرده بود. ایشان یکی از ویژگیهای بارزش در عرصه آموزش، تبحر در انتقال دانش و آموزش به شاگردانش بود.
به گونهای که یکی از همرزمانش ایگونه تعریف میکند: « در یک جلسهای قرار بر آن شد که در آموزش نیروهای سوری جدیت بیشتری بخرج بدیم، آقا سید به رضا گفت: آقا رضا شما باید کاری بکنید که بچههای سوری در بحث تخریب ماهر بشوند. رضا هم درپاسخ اینگونه گفت: آقا سید من کاری میکنم که بچههای سوری بتونن با کش شلوارشون چاشنی و فیتیله درست کنن»
و یا میتوان به خاطره سردار عروج از نشان دادن یکی از اختراعات رضا در زمینه انفجار به شهید عماد مغنیه اشاره کرد که شهید عماد پس از دیدن اجرای آزمایشی آن اختراع توسط شهیدرضا، به سردار عروج نوید تحول در جبهه مقاومت با این اختراع را میدهد.
و بسیاری از اختراعات و ابداعات رضا و نیز بسیاری از روشهای ابداعی جنگ توسط این شهید عزیز که ان شاالله به حول و قوه الهی بشه از آنها بصورت شفاف و واضح سخن گفت.
حاج قاسم سلیمانی وقتی به دیدار خانواده شهید رفت و وقتی بر سرمزار این شهید حاضر شد از شهید بعنوان یک نیروی مخلص، متعهد و کارآمد در جنگ یاد نمودند وایشان شهیدرضارا با نام مهندس رضا خطاب میکردند.
شهید رضا عاشق مطالعه بود حتی مطالعه غیر مرتبط با کار و تحصیلاتش، فاصله شهید با مطالعه را میتوان به اندازه یک بند انگشت دانست و جدا کردن وی از مطالعه و علمآموزی کاری بس نشدنی بود. خانواده و دوستان این شهید والا مقام معتقدند که اوقات فراغت وی را در دو حالت مطالعه یا عبادت میتوان دید.
شهیدرضاکارگربرزی نمونه بارز در ساده زیستی بودند. دور از تشریفات و تجملات. دور از اسراف و زیاده روی. ایشان در مظلومیت، ساده زیستی و ولایتمداری شهره دوستان و آشنایان بود، ایشان هرگز زمان و عمرش را به بطالت نگذرانده و همیشه در مسیر یادگیری دین و علم قدم بر میداشت.
ایشان مقید بودن به حلال و حرام را در اساس زندگی خویش قرارداده بود و جزء مهمترینهای زندگیاش بود. برایایشان رعایت این نوع مسائل مهمتر از رضایت اطرافیانش بود. اقامه نماز اول وقت برای شهید خیلی مهم بود تاجایی که حتی توی جاده هم برای اقامه نماز اول وقت، توقف میکرد. ایشان هیچگاه نماز شبش ترک نشد حتی در زمان دفاع از حریم زینبی، هم خانواده شهید و همرزمان شهید از نماز شبهای زیبای او یاد میکنن.
شهید رضا نظر کرده حضرت زینب (س) بود و از اتفاقات مهم زندگی شهید، که میتوان مهر شهادتش را به آن روزها متصل کرد، همان بیماریاش بود که شهید در ۱۵ سالگی به طور ناگهانی فلج شد و بعد از بسیاری درمان و مراقبت توسط پزشکان جواب شد و به خانه برگشت. پدر شهید رضا از آنروزها اینگونه تعریف میکند: ” وقتی همهی درها را بسته میدیدم، هیچ پزشکیامید به بهبودی نمیداد، گاهاً به گونهای صحبت میکردند که ما باید بنشینیم تا بیحسی به قلب رسیده و مرگ رضا هم فرا برسد، هیچ خانهای را جز خانه حضرت زینب (س) ندیدم و با توکل به خدا و توسل به حضرت زینب (س) بین خودم و خدا گفتم: حضرت زینب(س) از همه بیشتر مصیبت دیدهاند، ایشان میدانند من چه میکشم. رضا را نذر حضرت زینب (س) کردم. ”
شهید رضا کارگربرزی در رشتههای ورزشی، مخصوصاً رشتههای رزمی فعالیت داشت، ایشان در دوره نوجوانی بطور جدّی در رشته کونگفو و در زمان پاسداری در رشته جودو ورزش مینمود.
دوران نوجوانی شهید رضا کارگربرزی هم با تمام سختیها، آن بیماری سخت (گیلنباره) و شور نوجوانی رو به پایان بود و وی خود را برای کنکور آماده میکرد. تلاش شهید ستودنی بود، او و هم سن و سالانش اولین کسانی بودن که آموزش دوره متوسطه را تجربه میکردند. سرانجام وی دانشجوی رشته مهندسی برق و الکترونیک در مقطع کارشناسی شد.
دوران تحصیل در دانشگاه هم از دوران تلاش و کوشش وی به شمار میرفت. ارتباط صمیمی با اساتید دانشگاه، شرکت در کلاسهای مرتبط درسی، ورود به عرصه هنر و خطاطی، کسب تجارب علمی و عملی مرتبط با رشته تحصیلی، حضور در عرصههای علمی خارج از محدوده دانشگاه.
او همیشه یک عضو فعال و آماده در زمینههای فرهنگی و بسیج به شمار میآمد و هیچگاه حس ریاست طلبی درایشان وجود نداشت، مهم بکارگیری تواناییهایش در عرصههای مختلف بود.
شهید رضا کارگربرزی همزمان با تحصیل در مقطع کارشناسی رشته برق و الکترونیک، در هنرستانهای فنی حرفهای توحید محله رسالت و هنرستان شهرک نمازی شهرستان نظرآباد مشغول به تدریس بود.
ارتباط نزدیک شهید با شاگردانش موجب ایجاد فضایی شده بود که تعدادی از شاگردان وی تا زمان پایان تحصیلات دانشگاهی خود با شهید ارتباط مستمر نیز داشته بودند.
از ویژگیهای بارز اخلاقی شهید در امور تدریس و تحصیل میتوان به تحکم، حلم و بردباریاش در انتقال علم و دانش و نیز مواجه با مشکلات و سختیها اشاره داشت.
شهید رضا کارگربرزی قبل از ورود به دانشگاه توانسته بود در بسیاری از آزمونهای خاص حائز امتیاز شود، ولی وی مسیر تعالی را در آن موارد نمیدید و حتی بورسیههای کسب کرده را نپذیرفت.
شهید دوران کارآموزی خود را در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گذرانده بود تا جایی که شرایط استخدام و ادامه فعالیت در آن سازمان برای وی فراهم آمده بود، ولی باز شهید رضا بدنبال مسیری دیگر برای رسیدن به اهداف متعالی خود بود.
در زمان دانشجویی علاوه برکسب دروس مربوطه دانشگاهی، وی با بیشترین نرمافزارهای مربوط به رشته برق و الکترونیک و حتی شاخههای مرتبط با رشته تحصیلی خود آشنایی داشت و یکی از دلایل اشتغال به کارش در زمان تحصیل در آموزش و پرورش همین گزینه بوده است.
دانشآموزان وی به خوبی به یاد دارند که سؤالاتشات به جهت پاسخ با تحقیق و مطالعه شهید روبرو میشد و شهید همیشه بستری برای افزایش سطح آگاهی شاگردانش ایجاد میکرد.
اما آن لحظهای که چشمها حرکت کفر را نظاره میکنند که چگونه بر مسلمانان بیدفاع میتازند و خون مظلوم را به ناحق بر زمین میریزند، آن لحظه که اسلام آمریکائی خود را موجه میداند، آن زمان که دشمنان رسول خدا و فرزندانش پس از گذشت ۱۴۰۰ سال هنوز بدنبال دشمنی با آل رسول هستند و آن زمانی که کافران از خدا بیخبر قصد تخریب و هتک حرمت به ساحت مقدس بانوی کربلا حضرت زینب کبری (س) میکنند، دل هر آزادهای به درد میآید چه برسد به دل شیعیان علی ابن ابیطالب (ع). همان میشود که دلسوختگانی چون شهید رضا کارگربرزی برای دفاع از حریم آل ا.. سر از پای نشناخته و به معرکه کربلای زینبی عزیمت میکنند و جان ناقابل خویش را تقدیم بانوی کربلا میکنند.
و سرانجام این شهید والا مقام در سحرگاه روز جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۲ مصادف با ۲۴ رمضان ۱۴۳۴و روز قدس با زبان روزه در دفاع از حریم آل ا…، حرم حضرت زینب کبری(س) امضاء سعادتـمندی خویش را از دست عقیله بنی هاشم، حضرت زینـب(س) دریافت نموده و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مبارک این شهید در گلزار شهدای زادگاهش تدفین شد. از شهید کارگربرزی دو فرزند خردسال به نامهای محمد مهدی و محمد حسین به یادگار باقی است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو.
فرازی از وصیتنامه شهید کارگربرزی:
حمد و ثنای خداوند که سلامتی را از بنده دریغ نکرده و یکی از بهترین نعمتهایش را به بنده عطا کرد. شکر خدای بیهمتای منان را که بنده را به وادیایمان و گهواره معنویت و مهد قرآن و شهر و دیار عشق خدایی و جایی که انسانهایی را با نیروی معنویت، با نور، باایمان به سوی دوست یعنی شهادت رهسپار کرد.
شکر خدا را که بنده را مهلت داد تا ماه مبارک رمضان دیگری را در این دیار باقی بمانم تا شاید گردی از گناه بزدایم. منت خدای را که ماهی را به سوی بندههای معصیت کارش فرستاد تا بهانهای برای توبه نداشته باشند ماهی اگر در آه بنگریم مملو از معنویت و صفا و صمیمیت بین عابد و معبود است ماهی که روزهایش صدای دعا و نیایش پیامبر (ص) را میدهد و شبهایش نالههای علی (ع) را در دلخود میپیچاند وای بر ما اگر در این ماه توشهای هرچند اندک ازایمان و تقوا برای خود بر نداریم و بدون توشه راهی سفر شویم.
خدا را به حق مظلوم این ماه قسم میدهیم که همه ما را به راه راست هدایت کند، قلب امام زمان (ع) ارا از ما راضی و خشنود و عاقبت امر ما را به خیر کند.
دیر زمانی است که قلب سنگیام هوای دیار را کرده، ان یاری که در همه دوران زندگیام مرا هدایت کرده و هیچگاه مرا رها نکرده اما افسوس، افسوس که این نفس اماره ما را به سوی خود میکشد و هرچه به معبود نزدیکتر میشویم شیطان مارا وسوسه میکند و اینک معبود مرا در هالهای از زمان قرار داده که راه را انتخاب کنم؛ راه شهادت یا شقاوت.
هرشب وقت اذان در کنار پنجرهای مینشینم و به دور دستها نگاه میکنم انگار در ان دور دستها چیزی انتظارم را میکشد انگار میخواهد دستهایی دستم را بگیرد، ، انگار یک چیزی مرا به سوی خودش میکشاند شاید گم شدهای را گم کردهام در دوردستها دارد خودنمایی میکند، نمیدانم یک روزی بود که خیلی به شهدا عشق میورزیدم و دوست داشتم در جبهه بودم و شهید میشدم واقعاً ما روزها را به دنیا باختیم قطار نیستی زندگی به سرعت میرود و ما بیخبر از خارج ان به فکر راحتی هستیم غافل از اینکه راحتی هم هست و بالاخره یکروز خدا تا آخرین ذره از بدن و جسممان را بازخواست میکند.
راستی! چرا ما شهدا را فراموش کردهایم؟! چرا علاقه چندانی به بسیج نداریم؟! چرا به جای اینکه در مجلس حسین (ع) شرکت کنیم با دوستان ناباب میگردیم؟! چرا ما شهدا را از دست دادهایم؟! چرا خوبها میروند چرا این همه به دنبال مال، غرور و خودخواهی میرویم؟! چرا انسان اینقدر غرور دارد و دلش میخواهد از همه بهتر شود؟!
کاش زندگی کمتر در پیش ما جلوه میکرد مگر میشود آخرت را فروخت یعنی آخرت اینقدر بیارزش است که آن را به ارزانی این دنیا بفروشیم پس این همه راهنمایی و هدایت امامان برای چه بوده مگر نه اینکه امام حسین (ع) برای امر به معروف ونهی از منکر و اجرای سنت رسول خدا امده بود پس چرا ما در این جامعه با این بیتفاوتی از کنار این امر مهم میگذریم اگر به امام حسین( ع) عشق میورزیم و برای داغهای دل زینب، برای ابوالفضل برای نالههای علی در چاه برای فریاد فاطمه در بین در و دیوار برای علی اصغر و عزاداری میکنیم پی چرا به سنت انها عمل نمیکنیم چرا این همه بیتفاوتیم مگر نه اینکه شهدا در جبهه و جنگ با عشق امام حسین (ع) میجنگیدند و مصائب را تحمل میکردند مگر نه اینکه شهدا برای حفظ انقلاب، برای دفاع از ناموس و حیثیت خانواده جنگیدند پس چراما تابع شهدا نیستیم چرا به جای اینکه پای صحبت پدر شهید بنشینیم پای نوار آنچنانی و فیلم مینشینیم.
الان که این نوشتهها رامی نویسم با یک دست قلم و با دست دیگر دستمال به دست گرفته و اشکهایم را پاک میکنم.
خدایا چی میشد به خاطر بندگان خوبت به خاطر آنهایی که به درگاهت آبرو دارند به خاطر کسانی که اگر نبودند هلاکت ما حتمی بود به خاطر کسانی که نماز شب میخوانند و مجالس عزاداری حسین(ع) برپا میکنند یک نظری هم به ما میکردی چی میشهیه عنایت و نظری به بدها بکنی شاید همین بدها یک روز خوب بشوند مگر حر در آخرین لحظه به امام حسین (ع) نپیوست اگر تو به ما لیاقت بدهی شاید بلکه حتماً خوب میشویم. خدایا، چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی ما رستگار.
انتهای خبر/