
نسل بیپایان؛
وفاداری به حسین (ع) در عصری دیگر
شهید مهدی رزهبان در نامهای که از جبهه برای والدینش ارسال میکند مرگ را راحتتر از جدایی از امام حسین (ع) میداند.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛شهید «مهدی رزهبان» درسال ۱۳۴۷ در تهران در خانوادهای مومن و متعهد بهدنیا امد و دوران کودکی خود را با تحمل سختیها و مشکلات فراوان پشت سر نهاد و در سن ۷ سالگی به مدرسه راه یافت و دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد و وارد مدرسه راهنمایی شد.
در زمان اوجگیری انقلاب با اینکه سن و سال کمی داشت اما تا جایی که میتوانست برای پیشبرد اهداف انقلاب تلاش میکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی او نیز تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و بعد به همراه خانوادهاش به مهرشهر کرج نقل مکان کردند و در انجا به فعالیتش ادامه داد.
او در بسیج پایگاه ایتاله صدر عضو شد، شبها در بسیج نگهبانی میداد و روزها به مدرسه میرفت و چندین بار سعی کرد که به جبهههای جنگ حق علیه باطل برود ولی به علت کمی سن با رفتن او مخالفت میشد.
تا اینکه در پایان ماه مبارک رمضان از پدر و مادر خویش رضایت خواست که عازم جبهه شود و سرانجام پس از دیدن آموزشهای لازم عازم جبهههای جنگ حق علیه باطل شد او در سقز به مبارزه با گروهکها و ضدانقلابیون برخاست و سرانجام هیجدهم شهریور ماه ۱۳۶۴، در سقز کردستان مورد اصابت تیر به سرش قرارگرفت و به شهادت که همانا بزرگترین آرزویش بود رسید و به دیدار معبود خویش شتافت.
شهید «مهدی رزهبان» در نامهاش چنین مینویسد:
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام الله پاسدارحرمت خون شهيدان و با درود و سلام بیكران به امام زمان (عج) و نايب برحقش امام امت و امت امام.
با سلام به پدر و مادر عزيز و برادرانم اميدوارم كه سلامت و شاد باشيد و با سلام به دوستان و همسايگان.
الان كه من دارم نامه را مینويسم سر كلاس ارزيابی نشستهايم و منتظر اين هستيم كه مربی سر كلاس بيايد. اکنون كلاس تمام شده و من دوباره شروع به نوشتن میكنم.
نمیدانم، چه در نامه بنويسم. هرچه فكر میكنم مطلب قابل توجهی ندارم. وقتی كه آدم میخواهد به مرخصی بيايد در راه مردمانی میبيند كه هميشه در حال گناه و معصيت هستند. منظور اين است كه پادگان مثل بهشت روی زمين میماند و آدم وقی كه بيرون از پادگان میآيد مثل اينكه از جایی مانند باغ گل و گياه بيرون میآيد به محل خرابه و زبالهدانی وارد میشود البته در محيط خانواده اينطور نيست فقط در مسير راه و با ديدن پانكیها و بیحجابها اين مسئله پيش میآيد.
پدر و مادر، امكان دارد كه اين هفته هم كه میآيد مرخصی به ما ندهند و شما نبايد از اين مسئله ناراحت باشيد و بايد بهياد پدر و مادرانی باشيد كه مدت چند سال است كه از فرزندشان خبر نداشته باشند.
شما بايد فكر كنيد كه اصلاً فرزندی به نام مهدی نداشتهايد وقتی كه هركس در اين خط يعنی در خط انصار الحسين باشد، در آمدن از اين خط كاری است كه مرگ از آن راحتتر است. شما هميشه خوبی مرا میخواستيد.
میخواستيد كه در جامعه پيشرفت داشته باشم ولی بدانيد كه بالاترين و بهترين پيشرفت را در اين جا میتوان كرد.
مطمئن باشيد كه من نه شهيد میشوم و نه زخمی و اسير چون هيچكدام از اين لياقتها و شايستگیها را در خود نمیبينم.
ديگر عرضی ندارم و اميدوارم از دوری من ناراحت نباشيد و خوشحال باشيد كه من سعادت اين را دارم كه عضوی از سربازان امام باشم.
به اميد پيروزی رزمندگان اسلام و نابودی كافران در كل جهان.
الله اكبر خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
سرباز كوچك اسلام مهدي رزهبان نوزدهم مرداد ماه ۱۳۶۴
انتهای خبر/