
نسل بیپایان؛
عشق به شهادت او را به جبههها کشاند
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ علیاصغر بذرپاش، متولد ۱۳۴۵، از بچگی تو فعالیتهای مذهبی و انقلابی بود. از همون نوجوونی تو تظاهرات شرکت کرد و بعدم عضو فعال بسیج شد. آموزش نظامی دید و خیلی زود راهی جبهه شد.
تو عملیات والفجر ۴ بیسیمچی بود. تو والفجر ۱ یکی از دوستای صمیمیش مفقود شد. دوباره تو عملیات خیبر رفت جبهه و بازم بیسیمچی بود. این بارم یه دوست دیگهش مفقود شد.
بعد از این اتفاقا دیگه طاقت دوری نداشت و عشق شهادت تو دلش شعلهور شد. تو عملیات بدر قایقران بود، ولی شهید نشد. بعدش دوباره برگشت ده و تو بسیج فعالیت کرد.
تا اینکه تو عملیات والفجر ۸، به عنوان آرپیجی زن شرکت کرد و بالاخره به آرزوش رسید و شهید شد. پیکرش ۱۰ سال بعد پیدا شد.
وصیتنامه شهید:
مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلته. اینا آخرین حرفای منه. ما سه تا رفیق بودیم، مثل پروانه که باید یکییکی پر میکشیدیم. محسن و ابوالفتح رفتن، حالا نوبت منه. دیگه نمیتونستم بشینم و درس بخونم. رفتم که به اونا برسم.
به خونوادم میگم، اگه شهید شدم، مغرور نشید. ارزش شما خیلی بالاست، خرابش نکنید. نذارید اسلحه من بیفته. عروسی من (شهادت) رو تجملاتی برگزار نکنید، پولشو بدید به نیازمندا. دشمنو با گریه و زاری شاد نکنید. اگه میخواید گریه کنید، برای بیکسها گریه کنید. مگه خون من از علیاکبر و علیاصغر رنگینتره؟ معامله با خدا که ناراحتی نداره.
بابام، تو مسجد منو یاد کن و برام طلب آمرزش کن. اگه کربلا رفتی، به امام حسین بگو پسرت آرزوی زیارت قبرتو داشت و تو راهت شهید شد. منو بخاطر نافرمانیهام ببخش، اگه نبخشی کارم گیره.
برادرام، نمازتونو سر وقت بخونید، تو دعاها شرکت کنید. بسیجیا رو رها نکنید، نذارید جای من خالی بمونه. قرآن بخونید. از همتون حلالیت میخوام.