
نسل بیپایان؛
صبر و استقامت ویژگی بارز سردار شهید
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ سردار شهید فرهاد حنیفه در شهرستان میانه در سال ۱۳۳۹ چشم بر این جهان ناپایدار گشود، او از همان دوران کودکی عاشق امام حسین (ع) بود، این عشق با پوست و گوشت و خونش آمیخت، میراثی بود که از پدر و مادرش به او رسیده بود. بعد از پایان دوران ابتدایی، امکان تحصیل در میانه وجود نداشت و به همین دلیل به شهرستان کرج نزد خواهرش آمد و تحصیلاتش را ادامه داد و دیپلم رشته طبیعی را در زمان انقلاب گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیتۀ امام (ره) شد و بعد از مدت کمی در سپاه ثبت نام کرد، او از همان ابتدای جنگ عازم جبههها شد و دوستانش را نیز تشویق می کرد که به جبهه بروند غیرت و جوانمردی را از اربابش حسین (ع) آموخته بود.
خواهر بزرگوار او میگفت: فرهاد بسیار مهربان و خوشرو بود، هر ناراحتی که داشتم وقتی چهره او را میدیدم شاد میشدم وقتی برادرم فرهاد شهید شد با اصرار برای آخرین بار چهره او را دیدم، همان لبخند ملکوتی را بر چهره داشت که هرگز از خاطرم محو نمیشود. او همیشه به مستمندان کمک میکرد و بسیار دلسوز بود.
کمک به نیازمندان، صبر و استقامت
روزی از سر دلتنگی به سر مزار ایشان رفته بودم، خانمی آنجا بود و بر مزار برادرم فاتحه میخواند، با تعجّب پرسیدم مگر شما ایشان را میشناسید؟ او در جواب گفت: بله شهید فرهاد حنیفه از نظر مالی به من و فرزندانم بسیار کمک و رسیدگی میکرد و در خیلی از مسائل به یاریمان میشتافت، او به صورت پنهانی به یاری مستضعفین و نیازمندان میشتافت و همیشه به آنان کمک میکرد. به راستی که او لایق شهادت بود.
او در جبههها بسیار بی باک و شجاعانه با اهریمن میجنگید. شهید فرهاد حنیفه در عملیاتهایی همچون خیبر، کربلای یک، دو، چهار و پنج حضور فعّالانهای داشت، وی در واحد اطلاعات عملیات لشگرده سید الشهداء خدمت میکرد در کارهایش بر اساس برنامهریزیهای مشخص حرکت مینمود.
به دلیل داشتن این خصوصیات بارز اخلاقی خیلیها روی او و قولش حساب میکردند. سادهزیستی را دوست داشت و همه را به این امر دعوت میکرد. در مقابل مشکلات بسیار صبور بود و همیشه دیگران را به صبر در برابر سختیها سفارش میکرد. جبهه و جنگ به افراد بزرگی مانند او محتاج بود. او روح خستگیناپذیری داشت در تمامی اعمال و کارهایش از نظمی خاص برخوردار بود. و با نزدیکان و اطرافیانش با احترام و ادب رفتار میکرد.
او که به سنت نبوی معتقد بود ازدواج کرد و به خانوادهاش بسیار عشق میورزید، ولی دفاع از مرز و بوم و نوامیس را در اوّلویت قرار میداد، دفاع از اسلام و قرآن برایش اهمیت خاصی داشت و همسرش را همیشه سفارش به صبر و استقامت زینب گونه میکرد.
میگفت: کار با نشستن و دعا کردن درست نمیشود اگر ما دین اسلام را پذیرفتهایم بنابراین پذیرفتن دین فقط نماز خواندن نیست. باید همه جنبهها را بپذیریم و اگر قرآن را قبول داریم باید پانصد آیه جهاد در آن را هم قبول داشته باشیم. او خانوادهاش را به خدا سپرده بود و با تمام وجود در جبههها علیه ظلم ستیز میکرد. جبهه عرصه خطر کردن بود، فرهاد عشق را بوسه زدن بر لبهای تیغ میدانست و جبهه را عرصه سماوی جاودانی زیر شمشیر عشق میخواند.
انتهای خبر/