1404-01-06 00:08 شماره خبر : 1905
شهادت، آرزوی دیرین

نسل بی‌پایان؛

شهادت، آرزوی دیرین

شهید هادی شریفی، رزمنده تیپ ۲۰ رمضان، پس از سال‌ها آرزوی شهادت، در دفاع از حرم حضرت زینب (س) به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش پس از پنج سال به میهن بازگشت و یادبودی از این شهید در گلزار شهدای ملارد قرار دارد.

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ شهید هادی شریفی در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۳۶۱ در شهر مقدس قم به دنیا آمد و در فردیس کرج ساکن بود. این شهید والامقام، که از جمعی نیروی زمینی سپاه و تیپ ۲۰ رمضان بود، در روز ۲۷ بهمن‌ماه ۱۳۹۴ به منظور دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شد. وی در تاریخ ۱۳ فروردین‌ماه ۱۳۹۵ به شهادت رسید. تأیید شهادت او بیش از هفت ماه به طول انجامید و بعد از گذشت پنج سال از شهادتش، بقایایی از پیکرش کشف و به کشور بازگشت. یادبود شهید هادی شریفی در گلزار شهدای ملارد قرار دارد.

خواهر شهید هادی شریفی در خصوص اخلاق و خصائص بارز شهید گفت:

برادرم هادی از کودکی عشق به شهادت داشت. حتی زمانی که کوچک بود، یک تفنگ چوبی داشت و دائماً می‌گفت: من می‌خواهم به جبهه بروم و شهید شوم. او همواره می‌گفت: دعا کنید من شهید شوم. حتی زمانی که به منزل ما می‌آمد و بابت پذیرایی از او تشکر می‌کردیم، فقط می‌گفت: دعا کنید که من شهید شوم.

وی درباره درخواستی که برادرش از او داشت، گفت: یک ماه قبل از سفر به جبهه، مرا به گلزار شهدای محله‌مان برد و مزار خودش را نشانم داد. به من گفت: من دوست ندارم برگردم و نمی‌خواهم چیزی از وجودم باقی بماند. اگر پیکرم را بازگرداندند که هیچ؛ اما اگر بازنگرداندند، یک لباس من را به همراه قرآن و یک پرچم در مزارم بگذارید. اکنون نیز این اقلام به عنوان یادبود در گلزار شهدای محله‌مان قرار داده شده است.

خواهر شهید در رابطه با احساسی که هنگام شنیدن خبر شهادت برادرش داشت، اظهار کرد: من خیلی خوشحال شدم و اصلاً گریه نکردم، زیرا برادرم به آرزویی که داشت، رسید. زمانی که به خانه ما می‌آمد، از من می‌خواست که برای شهادت او دعا کنم.

وی به خداحافظی پیش از اعزام برادرش اشاره کرد و گفت: یک شب قبل از رفتن، تمام ما را برای صرف شام و خداحافظی به منزل خود دعوت کرد. حین شام متوجه شدم که هادی اصلاً غذا نمی‌خورد و به همه ما نگاه می‌کرد. او به یک جا خیره شده بود و در فکر بود. آن شب بعد از شام، خودش ما را رساند و آن شب، آخرین شبی بود که برادرم را دیدم.

خواهر شهید شریفی درباره احساسی که هنگام شنیدن خبر تفحص برادرش داشت، افزود: از آنجا که برادرم به آرزوی خود رسید، من خوشحال بودم و هر کس که برای عرض تسلیت به خانه ما می‌آمد و به ما می‌گفت: خداش بیامرزاد، به آن‌ها می‌گفتم: این حرف را نزنید، بلکه بگویید شهادت او مبارکتان باد، زیرا خودش دوست داشت و به آرزویش رسید و همه‌چیز همان‌گونه شد که او می‌خواست.

برادرم فردی انقلابی و عضو بسیج بود. در دارالقرآن پدرم قرآن می‌خواند و هنگام نماز، عبا روی دوش خود می‌انداخت تا من پشت سر او نماز بخوانم. به حجاب و نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد و بسیار حساس و مهربان بود.

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر: https://ravikhabar.com/short/N3a0a
اخبار مرتبط:
تبادل نظر:
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!

دسته بندی ها
سیاسی
اجتماعی
اقتصادی
فرهنگی
ورزشی