سوره بقره؛ آیه ۱۷۷ تا ۱۸۱

قرآن در زندگی؛

سوره بقره؛ آیه ۱۷۷ تا ۱۸۱

از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روايت شده است كه فرمودند:گاهى انسان شصت سال عبادت مى‌كند، ولى چون وصيت‌نامه‌ خود را عادلانه تنظيم نمى‌كند، به دوزخ مى‌رود.

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‌ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ السَّائِلِينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (۱۷۷)


نيكى (تنها) اين نيست كه (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق يا مغرب بگردانيد، بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز قيامت و فرشتگان و كتاب آسمانى و پيامبران ايمان آورده و مال (خود) را با علاقه‌اى كه به آن دارد به خويشاوندان و يتيمان و بيچارگان و در راه‌ماندگان و سائلان و در (راه آزادى) بردگان بدهد، و نماز را برپاى دارد و زكات را بپردازد، و آنان كه چون پيمان بندند، به عهد خود وفا كنند و آنان كه در (برابر) سختى‌ها، محروميت‌ها، بيمارى‌ها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مى‌دهند، اينها كسانى هستند كه راست گفتند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است) و اينان همان پرهيزكارانند.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (۱۷۸)


اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنين) مقرر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولى مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بها تبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب دردناكى دارد.


وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (۱۷۹)

اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص، حيات (و زندگى نهفته) است. باشد كه شما تقوى پيشه كنيد.


كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ (۱۸۰)


بر شما مقرر شده كه چون يكى از شما را (نشانه‌هاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان به طور شايسته وصيّت كند، اين كار حقّ و شايسته پرهيزكاران است.


فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۱۸۱)

پس هر كس كه آن (وصيت را) بعد از شنيدن، تغيير دهد، گناهش تنها بر كسانى است كه آن را تغيير مى‌دهند، همانا خداوند شنوا و داناست.

پیام‌ها:

۱. قصاص يك برخورد و انتقام شخصى نيست، بلكه تأمين كننده امنيت اجتماعى است. در جامعه‌اى كه متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنيت از بين مى‌رود و آن جامعه گويا حياتى ندارد و مرده است. چنان كه در پزشكى و كشاورزى و دامدارى، لازمه حيات و سلامت انسان، گياه و حيوان، از بين بردن ميكروب‌ها و آفات است.

 ۲. اگر به بهانه اينكه قاتل هيجان روانى پيدا كرده، بگوييم او رها شود، هيچ ضمانتى نيست كه در ديگر جنايت‌ها اين بهانه مطرح نشود، چون تمام جنايتكاران در حال سلامت و آرامش روحى و فكرى دست به جنايت نمى‌زنند. با اين حساب تمام خلافكاران بايد آزاد باشند و جامعه سالم نيز تبديل به جنگل شود كه هر كس بر اثر هيجان و دگرگونى‌هاى روحى و روانى، هر كارى را بتواند انجام دهد. گمان نشود كه دنياى امروز، دنيای عاطفه و نوع دوستى است و قانون قصاص، قانونى خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنياست. اسلام در كنار حكم قصاص، اجازه عفو و اخذ خون‌بها داده تا به مصلحت اقدام شود.

 ۳. توجيهاتى از قبيل اينكه از مجرمان و قاتلان در زندان با كار اجبارى به نفع پيشرفت اقتصادى بهره‌گيرى مى‌كنيم، قابل قبول نيست. چون اين برنامه‌ها، تضمين كننده امنيت عمومى نيستند. اصل، مقام انسانيت و جامعه عدالت‌پرور است، نه دنياى پرخطر همراه با توليد بيشتر، آن هم به دست جنايتكاران و قاتلان!                                                 

۴. در آيه‌ شريفه به جاى كلمه «مال» از كلمه «خَيْراً» استفاده شده تا روشن شود كه مال و ثروت، مايه‌ى خير و نيكى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام يا علاقه‌ زياد به مال يا ترجيح دادن مال بر كمالات فردى و نيازهاى اجتماعى و يا استثمار مردم براى تحصيل آن است.

۵. وصيت بايد بر اساس «بِالْمَعْرُوفِ» يعنى عقل‌پسند باشد، نه از روى كينه و انتقام و يا مهرورزى‌هاى بى‌جا و بى‌رويه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره‌مند مى‌شوند آن هم به مقدار معين، لذا اسلام سفارش مى‌كند اگر در ميان فاميل كسانى هستند كه از ارث محرومند و يا سهم ارث آنان اندك است با وصيت، در مورد توسعه‌ سهميه آنان اقدام نمايد، ولى اگر كسى در اين وصيت رعايت عدالت نكند و يا ظلمى را روا دارد، گناه كبيره انجام داده است.

۶. شخصى با داشتن كودكانى صغير، تمام اموال خود را در راه خدا بخشيد. چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله متوجه شدند، پرسيدند با اين مرده چه كرديد؟ گفتند: او را دفن كرديم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بوديد، اجازه نمى‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنيد، چرا كه او با داشتن اين همه فرزند، براى آنان هيچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است.

۷. از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله روايت شده است كه فرمودند: گاهى انسان شصت سال عبادت مى‌كند، ولى چون وصيت نامه‌ خود را عادلانه تنظيم نمى‌كند، به دوزخ مى‌رود.



انتهای خبر/