
نسل بیپایان؛
از همدان تا شهادت در سرپل ذهاب
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛شهید گلابعلی حسینزادهفضلی، پنجم آذر ۱۳۲۴، در شهرستان همدان دیده به جهان گشود. پدرش کوچکعلی و مادرش ساریگل نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند شرکت خودروسازی بود. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. یازدهم فروردین، ۱۳۶۵ درسرپل ذهاب-چم امام حسن(ع) بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در امامزاده محمد(ع) شهرستان کرج قرار دارد.
ﺑﺎ ﺷﺮﮐﺖ در ﺟﻠﺴﺎت ﻗﺮآن ﻣﺴﺠﺪ، ﺑﺎ ﺗﻔﮑﺮات اﻧﻘﻼﺑﯽ و اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ (ره) آﺷﻨﺎ ﺷﺪ. او ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺟﻮاﻧﺎن ﻣﺤﻠﻪ در راﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽﻫﺎ ﺣﻀﻮر ﻓﻌﺎﻟﯽ داﺷﺖ اﻗﺪام ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی اﻧﻘﻼﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮد. ﺑﺪﻧﯽ ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ ﻗﺪی رﺷﯿﺪ و ﻗﻮای ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎر ﺧﻮﺑﯽ داﺷﺖ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دوﺳﺘﺎن ﻫﻢ ﻣﺤﻠﻪاﯾﺶ ﺑﻪ ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺴﺎد آﻧﺮوز رﻓﺘﻪ و ﻣﺎﻧﻊ ورود ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﻪ ﮐﺎزﯾﻨﻮﻫﺎ و ﮐﺎﺑﺎره ﻫﺎ ﻣﯽﺷﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ اﻏﻠﺐ ﺑﺎ ﭼﻤﺎﻏﺪاران ﮐﺎزﯾﻨﻮﻫﺎ و ﻣﺎﻣﻮران ژاﻧﺪارﻣﺮی درﮔﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ درﻫﻤﯿﻦ درﮔﯿﺮیﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺎری ﻫﻢ دﺳﺘﮕﯿﺮ و ﺑﻪ زﻧﺪان ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪه ﺑﻮد.
ﭘﺲ از ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ دﺳﺘﮕﯿﺮی، و ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎی ﻧﯿﺮوﻫﺎی ﺳﺎواک، ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺗﺮک ﺗﻬﺮان و اﺳﮑﺎن در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﮐﺮج ﺷﺪ. ﭘﺲ از ﭘﯿﺮوزی اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و ﻓﺮﻣﺎن اﻣﺎم ﺧﻤﯿﻨﯽ (ره) ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺟﻬﺎد ﺳﺎزﻧﺪﮔﯽ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺎﻣﻮر از ﺷﺮﮐﺖ ﭘﺎرس ﺧﻮدرو ﮐﻪ در ﻫﻤﺎن اواﺧﺮ در آﻧﺠﺎ ﻣﺸﻐﻮل ﺑﻪ ﮐﺎر ﺷﺪه ﺑﻮد، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﻬﺎد ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ.
ﭘﺲ از ﺷﺮوع ﺟﻨﮓ، ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻣﺮﺗﺒﻪ از ﭘﺪر ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ رﺿﺎﯾﺖ دﻫﺪ ﮐﻪ او ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﻮاﻧﺎن اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ رود. ﺑﯿﻤﺎری ﭘﺪر، ﺗﮏ ﭘﺴﺮ ﺑﻮدن ﮔﻼب و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺳﺨﺘﮕﯿﺮی ﺧﻮاﻫﺮان وی ﻣﻮﺟﺐ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﭘﺪر رﺿﺎﯾﺖ ﻧﺪﻫﺪ اﻣﺎ او ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﺼﻮرت ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺟﻬﺎدﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ رﻓﺖ.
دی ﻣﺎه ﺳﺎل ۶۴ ﮐﻪ ﻣﺼﺎدف ﺑﺎ اﯾﺎم ﻋﺰاداری اﺑﺎﻋﺒﺪﷲ ﻧﯿﺰ ﺑﻮد.
ﻫﻨﮕﺎم ﻗﺮاﺋﺖ ﻗﺮآن ﺑﺮای ﭘﺪرش از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ رﺿﺎﯾﺖ دﻫﺪ او ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮود. ﺑﻪ ﭘﺪر ﮔﻔﺖ ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﭘﯿﺮو ﻣﮑﺘﺐ ﺣﺴﯿﻦ اﺑﻦ ﻋﻠﯽ (ع) ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ و ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﺟﻮاﻧﺎن اﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻓﺮﻗﯽ دارﯾﻢ ، ﻣﮕﺮ اﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﯽآورﻧﺪ ﭘﺪر و ﻣﺎدرﺷﺎن ﻧﮕﺮان ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺸﺎن ﻧﺒﻮدﻧﺪ؟ ﺣﺎﻻ ﭼﻮن ﺷﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮان ﻫﺴﺘﯿﺪ ، ﻗﻮل ﻣﯽدﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﺪارﮐﺎت ﭘﺸﺖ ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮوم و در اﯾﻦ ﺳﻨﮕﺮ ﺧﺪﻣﺖ ﮐﻨﻢ و از آن ﻣﻬﻢﺗﺮ ، ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪی ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷم . ﻫﺮ ﻃﻮر ﺑﻮد رﺿﺎﯾﺖ ﭘﺪر را ﮔﺮﻓﺖ.
۱۶ ﻓﺮوردﯾﻦ ﻣﺎه ۱۳۶۵ ﭘﺪر ﻧﺎﺑﯿﻨﺎی ﮔﻼﺑﻌﻠﯽ، ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺴﺮش را در ﮔﻠﺰار ﺷﻬﺪای اﻣﺎم زاده ﻣﺤﻤﺪ (س) ﮐﺮج ﺑﻪ ﺧﺎک ﺳﭙﺮد و ﺑﺎﻻی ﻣﺰارش ﺑﺎ ﺻﺪای ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮم در دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻼش ﮐﺮدی ﻣﻦ دوﺑﺎره دﻧﯿﺎ را ﺑﺒﯿﻨﻢ وﻟﯽ ﺑﺪان ﭼﺸﻢ اﻧﺘﻈﺎر ﺗﻮ در روز ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻫﺴﺘﻢ.
وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پدر عزیزم جناب آقای کوچکعلی سلام فراوان میرسانند و خدمت مادرم دعا و سلام میرسانند خدمت خواهر عزیزم با بچههایش همگی دعا و سلام میرسانم و اگر از احوال اینجانب گلابعلی حسینزاده را خواسته باشی به لطف خدا حالم خیلی خیلی خوب است و خاطرتان جمع باشد جای من خیلی خوب است بچههای عزیزم فاطمه و داود و زهرا و مجید و جمشید دعا و سلام میرسانم همسر عزیزم سکینه دعا و سلام میرسانم اگر از احوالات اینجانب خواسته باشی حالم خیلی خوب است و مواظب بچههایم باشی تا من بیایم امیدوار هستم که در پناه امام زمان محفوظ و سرشار از لطف و ایمان باشی- خداحافظ- خدانگهدار
انتهای خبر/