شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان

نسل بی‌پایان؛

شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان

جوانی که به خاطر خوش خلقی و آرامش و مهربانی‌اش، شهرت یافته بود، اما در میدان جنگ، شجاعت و دلیری‌اش همه را شگفت زده می‌کرد.

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «راوی خبر»؛ محسن کمالی‌دهقان در روز نهم بهمن ماه سال ۱۳۶۳ در خانواده‌ای متدین و مذهبی در حصارک کرج به دنیا آمد. محسن از همان کودکی خاص بود، برخلاف سنش رفتارهای بزرگ منشی از خود نشان می‌داد.

 

محسن بعد از اتمام دبیرستان وارد سپاه شد و به عضویت سپاه قدس درآمد. او از هوش سرشاری برخوردار بود و فعالیت گسترده‌ای در پایگاه‌های فرهنگی، بسیج و مسجد و…داشت و همین در او روحیه جهادی را پرورانده بود .

محسن اردوهای فرهنگی و رزمی بسیاری برگزار می‌کرد و از این طریق جوانان زیادی را با خود همراه می‌کرد. با شروع شدن حمله داعشی به مردم مظلوم و بی‌پناه سوریه و عراق و برای دفاع از حرم اهل بیت در قالب مستشار نظامی برای آموزش نظامی و رزمی به نیروهای مردمی و وطنی سوریه و عراق چندین بار به این دو کشور اعزام شد.

محسن مجرد بود، و تمام فکرش کمک به مردم مظلوم سوریه بود. روز بیست و هفتم فروردین ماه سال ۱۳۹۴،عصر پنجشنبه، محسن با تمام رشادت‌ها و دلاوری‌هایش در شهر حلب سوریه در سن ۳۱ سالگی به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت سکینه(س) ، بنا به وصیت خودشان در کنار مادربزرگ گرامیش به خاک سپرده شد.

 

شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان یکی از جوانان بی‌ریا و بی‌ادعایی بود که شبیه بسیاری دیگر از مردم زندگی می‌کرد. ظاهری بسیار ساده و بی‌آلایش داشت. اما پرورش در خانواده‌ای متدین و بهره‌مندی از نان پاک و زیست سالم باعث شد تا ره صدساله را یک شبه بپیماید و به بالاترین درجه انسانیت، یعنی شهادت در راه خدا و اولیای الهی دست یابد. جوانی که به خاطر خوش خلقی و آرامش و مهربانی‌اش، شهرت یافته بود، اما در میدان جنگ، شجاعت و دلیری‌اش همه را شگفت زده می‌کرد.

 

بخشی از دلنوشته‌ی مکتوب شهیدمحسن کمالی دهقان در قالب وصیت نامه:

 

وقتی خاطرات شاهرخ ضرغام را خوندم به خودم گفتم ناامید مباش چون منم مثل شاهرخ خیلی از عمرم رو به گناه و نافرمانی گذراندم ولی در آخر خدا شاهرخ را خرید، منم امیدم فقط به خداست. اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر و پرستویی که مقصد را در پرواز میبیند از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد.

 

چگونه دم از شهادت بزنم نه لیاقت دارم نه در حدش هستم و چگونه دم از زندگی بزنم در حالیکه از آینده ی خود خبر ندارم.

 

انتهای خبر/