
قرآن در زندگی؛
سوره بقره، آیات ۳۸ تا ۴۸
صبر و مقاومت، كليد تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مىكنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زكات، بلكه به خاطر مقاومت و پايدارى آنها.
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (۳۸) وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۳۹)
گفتيم: همگى از آن(باغ به زمين) فرود آييد، و آن گاه كه هدايتى از طرف من براى شما آمد، پس هر كه از هدايت من پيروى كند، نه برايشان بيمى است و نه غمگين خواهند شد. و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنانند اهل دوزخ كه هميشه در آن خواهند بود.
نكتهها:
گرچه اعتراف به خطا و توبهى آدم، سبب شد كه خداوند او را عفو نمايد، ولى بعد از توبه بار ديگر به بهشت برنمىگردد. زيرا آثار وضعى لغزش، غير از عفو الهى است.
پيامها:
۱. گاهى يك حركت، دامنهى تأثيرات خوب و بدش در همهى عصرها و نسلها گسترده مىشود. «اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً»
۲. با يك لغزش و خطا، نبايد كسى را طرد كرد، زيرا انسان قابل ارشاد و هدايت پذير است. «يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ (۴۰)
اى فرزندان اسرائيل! نعمتهايم را كه به شما ارزانى داشتم، به خاطر بياوريد و به پيمانم(كه بستهايد) وفا كنيد، تا من(نيز) به پيمان شما وفا كنم و تنها از من پروا داشته باشيد.
نكتهها:
اسرائيل، نام ديگر حضرت يعقوب است و در لغت به معناى بندهى خداست.
پيامها:
نعمتهايى كه به نياكان داده شده، به منزلهى نعمتى است كه به خود انسان داده شود. با اينكه نعمتها به اجداد يهودِ زمان پيامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان مىگويد فراموش نكنند.
تبليغات سوء دشمن، ملامتها، تهديدها و توطئهها مهم نيست، قهر خدا از همه مهمتر است. «وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ»
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ (۴۱)
و به آنچه(از قرآن) نازل كردم، ايمان بياوريد كه تصديق مىكند آنچه را(از تورات) با شماست. و نخستين كافر به آن نباشيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد.
نكتهها:
اين آيه خطاب به دانشمندان يهود مىفرمايد: شما دانشمندان، زمانى مبلغ و منتظر ظهور اسلام بوديد، اكنون پيشگامان كفر نشويد تا به پيروى از شما، ساير يهود از اسلام آوردن سر باز زنند و آيات الهى را به بهاى ناچيزِ رياست دنيا، نفروشيد و از خدا بترسيد.
پيامها:
با توجّه به اينكه متاع دنيا قليل است، رسيدن به تمام منافع دنيا، ارزش يك لحظه انحراف را ندارد. «ثَمَناً قَلِيلًا»
بجاى نگرانىِ از دست دادن مال و مقام، بايد از قهر خدا ترسيد. «إِيَّايَ فَاتَّقُونِ»
وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۴۲)
و حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اينكه مىدانيد، كتمان نكنيد.
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (۴۳)
و نماز را بپاداريد و زكات را بپردازيد و همراه با ركوع كنندگان، ركوع نماييد.
پيامها:
نماز و زكات، در آئين يهود نيز بوده است. «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»
اصل فرمان نماز، با جماعت است. اساس دين بر حضور در اجتماع و دورى از انزوا و گوشهنشينى است. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ»
أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۴۴)
آيا مردم را به نيكى دعوت كرده و خودتان را فراموش مىنماييد؟ با اينكه شما كتاب(آسمانى) را مىخوانيد، آيا هيچ فكر نمىكنيد؟
نكتهها:
دانشمندان يهود، قبل از بعثت پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله، مردم را به ايمان آوردن به آن حضرت دعوت مىكردند و بشارت ظهور حضرت را مىدادند، امّا هنگام ظهور، خودشان ايمان نياوردند و حتّى بعضى از آنان به بستگان خود كه اسلام آورده بودند، توصيه مىكردند كه مسلمان بمانند، ولى خودشان اسلام نمىآوردند.
پيامها:
۱. آمران به معروف، بايد خود عامل به معروف باشند.
۲. اگر مقدّمات فراموشى را خود فراهم كرده باشيم، معذور نيستيم. عذر آن فراموشكارى پذيرفته است كه بىتقصير باشد
۳. تلاوت كتاب آسمانى كافى نيست، تعقّل لازم است.
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ (۴۵)
و از صبر و نماز يارى جوييد و اين كار جز براى خاشعان، گران و سنگين است.
نكتهها:
حضرت على عليه السلام هر گاه مسئلهى مهمى برايشان رخ مىداد به نماز مىايستادند و اين آيه را تلاوت مىكردند.
نماز براى رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و امثال او نور چشم است و لكن براى بعضىها كه خشوع ندارند، مثل بار سنگين است. خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
صبر و مقاومت، كليد تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مىكنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زكات، بلكه به خاطر مقاومت و پايدارى آنها «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ» چون اگر مقاومت نباشد، نماز و جهاد و حج و زكات نيز وجود نخواهد داشت. حتّى شرط رسيدن به مقام هدايت و رهبرى الهى، صبر است «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا»
پيامها:
۱. صبر و نماز، دو اهرم نيرومند در برابر مشكلات است.
۲. هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بيشتر كنيم، امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده و بر مشكلات پيروز خواهيم شد.
سنگين بودن نماز، نشانهى تكبّر در برابر خداست.
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ (۴۶)
(خاشعان) كسانى هستند كه به(قيامت و) ملاقات(با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ايمان دارند.
پيامها:
۱. گمان به وجود قيامت هم، براى كنترل رفتارها كافى است.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (۴۷)
اى بنى اسرائيل! نعمتم را كه به شما ارزانى داشتم، بياد آوريد و اين كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم.
نكتهها:
برترى و فضيلت بنى اسرائيل، نسبت به مردم زمان خودشان بود.
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (۴۸)
و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى(از عذاب خدا) را از كسى دفع نمىكند و هيچ شفاعتى از كسى پذيرفته نمىشود، و از كسى غرامت و بدلى گرفته نشود و يارى نخواهند شد.
نكتهها:
در اين آيه به برخى باورهاى غلط و اميدهاى نابجاى يهود، اشاره شده است.
آنان گمان مىكردند كه در روز قيامت اجدادشان، شفيع آنان خواهد شد. چنان كه بتپرستان، بتها را شفيع خود مىپنداشتند. برخى از آنان قربانى كردن را كفّارهى گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، يك جفت كبوتر را سر مىبريدند.
گروهى از آنان به همراه مرده، طلا و زيورآلات دفن مىكردند تا مرده به عنوان جريمهى گناهانش بپردازد.
غافل از آنكه قيامت بر خلاف دنياست، كه برخى با پول و پارتى و يا حمايت گرفتن از قدرتها، بر مشكلاتشان پيروز مىشوند.
در روز قيامت، تمام سببها قطع «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» و نسبتها محو «فَلا ... أَنْسابَ بَيْنَهُمْ» و زبان عذرخواهى بسته مىشود «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» مال و فرزند كارآيى ندارند «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» و خويشاوندى نيز ثمرى ندارد «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» قدرتها پوچ مىشوند «هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» و شفاعت بدون اذن خداوند پذيرفته نمىشود «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» و فديه پذيرفته نمىشود. «لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ»
شفاعت، تنها شامل كسانى مىشود كه تلاشگرند، ولى در راه ماندهاند و نياز به قدرتى دارند كه در كنار آنان باشد.
حدود سى آيه از قرآن مربوط به شفاعت است كه به چند دسته تقسيم مىشوند:
۱. آياتى كه شفاعت را نفى مىكنند، مانند: «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»،
روزى كه معامله و دوستى و شفاعت در آن نيست.
۲. آياتى كه شفاعت را مخصوص خداوند مىدانند، مانند: «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ».
غير از او هيچ ياور و شفاعت كنندهاى نيست.
۳. آياتى كه از شفاعت ديگران با اذن خداوند ياد مىكنند، مانند: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»،
چه كسى در نزد او (خداوند) شفاعت مىكند مگر به اذنش؟
۴. آياتى كه شرايط شفاعت شوندگان را بيان مىكنند، مانند:
الف: شفاعت براى كسى است كه مورد رضايت خدا باشد. «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» ب: براى ظالمان، دوستدار و شفيعى نيست. «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ» ج: فرشتگان براى كسانى كه ايمان آوردهاند، دعا و استغفار مىكنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» با توجّه به آيات فوق، معلوم مىشود كه شفاعت بىقيد و شرط نيست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، بايد واجد شرايطى باشد و اگر كسى شرايط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پيامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمىگيرد. چنان كه همسر نوح و لوط عليهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند.
شفاعتى سازنده است كه انسان را با اولياى خدا پيوند دهد و مانع يأس او شود. ولى اگر ايمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه كه مسيحيان عقيده دارند كه عيسى فدا شد تا گناهان ما بخشيده شود، هرگز قابل قبول نيست.
سؤال: آيا شفاعتِ اولياى خدا، به معناى ايستادن در برابر ارادهى خدا نيست؟
كسى را كه خدا اراده كرده عذاب كند، پيامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمىگيرد؟
پاسخ: هم كيفر بدكاران و هم اجازه شفاعت به اولياى خود، اراده و خواست اوست.
بنا بر اين شفاعت اولياى خدا، چيزى در برابر ارادهى الهى نيست.
سؤال: آيا شفاعت اولياى خدا به اين معناست كه رحم آنان از خدا بيشتر است. زيرا خدا مىخواهد عذاب كند و اولياى او شفاعت مىكنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولياى خدا و هم اجازهى استفاده از آن، از طرف خداست.
بنا بر اين اوست كه با رحم و لطف خود، اجازهى شفاعت مىدهد.
پيامها:
۱. ترس از حضور در دادگاه الهى، بدون وجود هر گونه وكيل يا شفيعى، زمينهى تقويت تقواى الهى است. «وَ اتَّقُوا يَوْماً»
انتهای خبر/